کد خبر: ۵۸۷۱۶۸
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۵
مذاکره به معنای پذیرش تمام آنچه که طرف مقابل می‌گوید نیست

ایران و آمریکا؛ نزدیک به نقطه جوش| «دونالد ترامپ» رویکرد خود را در قبال ایران انتخاب کرده است

محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان روز یکشنبه در گفت ‌وگو با شبکه سی‌بی‌اس آمریکا با بیان اینکه ایران از دیدار نکردن با رئیس‌ ایالات متحده آمریکا پشیمان نیست، تاکید کرده بود که ما با کسی مذاکره می‌کنیم که به ایران احترام بگذارد.
آفتاب‌‌نیوز :
این در حالی است که روز گذشته سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: دشمن می‌خواهد با فشارهای اقتصادی ما را به میز مذاکره بکشاند که این مذاکره مصداق «تسلیم است»، اما مردم ما هوشیار و هوشمندند و معتقدند که مذاکره در شرایط کنونی با دشمن «تسلیم شدن» محض است و قطعا تن به این ذلت نمی‌دهیم. همچنین علی لاریجانی، رئیس مجلس شواری اسلامی نیز گفته است مذاکره با آمریکا در مقطع فعلی اشتباه راهبردی است. با نگاهی به سخنان هرکدام از این افراد چنین برداشت می‌شود که چندصدایی در درون کشور نسبت به مسائل بین ‌المللی و نگاه سیاست‌خارجی وجود دارد. برخی از سیاست‌ پردازان و نظریه‌ پردازان معتقدند همیشه دو نوع نگاه نسبت به دستگاه دیپلماسی وجود دارد.

یعنی یکی نگاه داخلی به مذاکرات بین ‌المللی است و دیگری نگاه جهانی و منطقه‌ای است. درواقع دستاوردهای مذاکرات بین‌ المللی دو مصرف داخلی و خارجی دارد. اما برخی دیگر معتقدند نگاه سیاسی و جریانی به مسائل بین‌المللی و مذاکرات دیپلماتیک عامل چنین برخوردهایی در سطح دیپلماسی کشور می‌شود.

ایران و آمریکا؛ نزدیک به نقطه جوش| دونالد ترامپ» رویکرد خود را در قبال ایران انتخاب کرده است

مهدی مطهرنیا، فعال سیاسی و استاد دانشگاه در رابطه با چنین دیدگاه و تفکری در گفت‌وگو با «ابتکار» می‌گوید: سیاست علم سامان‌دهی و سازمان‌دهی قدرت و نحوه اعمال آن است. در سیاست باید با کمترین هزینه‌ها بیشترین فایده‌ها را به دست آورد. اگر بخواهیم با هزینه ‌های زیاد کمترین فایده را به دست بیاوریم این دیگر سیاست نام ندارد بلکه درواقع نوعی سیاست کاذب است. لذا سیاست همواره در پایان تمام کوشش‌های خود به جهت‌گیری‌های غیرسیاسی روی می‌آورد. درواقع سیاست در همه مسیرهای عبور خود تا خط پایان همواره بر مذاکره و دیپلماسی برای دستیابی به بیشترین امتیازات با کمترین هزینه‌ها می‌اندیشد. لذا اگر کسی با الفبای سیاست آشنا باشد به خوبی می‌داند که مذاکره به معنای پذیرش تمام آنچه که طرف مقابل می‌گوید نیست.

این استاد دانشگاه در ادامه می‌افزاید: در سابقه ایران برای مذاکره اکنون آمریکایی‌ها به این گزاره استدلال می‌کنند که ایران همواره از مذاکره سخن می‌گوید در نهایت در پایان مذاکره فقط مواضع خود را بیان می‌کند. از این جهت است که بر اساس این سابقه ایالات متحده آمریکا شروطی را برای انجام مذاکره مشخص و اعلام کرده است که مذاکره برای مذاکره را نمی‌پذیرد لذا شرط‌های دوازده‌ گانه‌ای که پمپئو از طرف ترامپ بیان کرده است ناشی از همین دیدگاه و تفکر است.

این شرط‌ها به هر تقدیر زمینه‌هایی است که ایران پذیرای آن است. لذا از یک سو باید مذاکره را پذیرفت و به عنوان یک قاعده‌ای عقلانی وارد مذاکره شد تا امتیازات بیشتری را به دست آورد. اما در نهایت باید بر این نکته تاکید کرد که با توجه به روابط سخت شده و بسیار پیچیده‌ای که در ارتباط ایران و آمریکا و همچنین انسداد میان رابطه این دو کشور به وجود آمده است اکنون به گونه ‌ای به یک وزن‌کشی سیاسی در جهت شکستن هیمنه طرف مقابل تبدیل شده است.

مطهرنیا تصریح می‌کند: در عین حال ایران در وضعیتی قرار گفته است که باید عاقلانه و خردمندانه به طرف دیپلماسی حرکت کند و از دیپلماسی به عنوان ابزار اصلی برای گرفتن امتیازات بیشتر با هزینه‌هالی کمتر روی بیاورد اما از طرف دیگر با مخالفت‌های داخلی روبه‌رو است که سال‌هاست به دنبال ایجاد وضعیتی هستند که بتوانند از آن وضعیت برای انجام مذاکره بهتر سود جویند.

این فعال سیاسی با بیان اینکه همین نکته نیز در سال 1384 مطرح بود، می‌گوید: زمانی که نشست سعدآباد انجام شد و ایران با اروپایی‌ها به نمایندگی از آمریکایی‌ها مذاکره می‌کرد، ما می‌توانستیم به نتیجه برسیم و نتایج به دست آمده امروزی که در برجام می‌بینید زودتر به آن دست می‌یافتیم. اما همان زمان آقای علی لاریجانی بیان کرد که «ما آبنبات چوبی» نمی‌خواهیم. 

الان باید ببینیم آیا برجام باعث شد که ما بیش از آن به قول آقای لاریجانی «آبنبات چوبی» به دست بیاوریم. امروز هم ما می‌بینیم که این احتجاج وجود دارد که ما باید سرسختانه بایستیم و هزینه‌های آن را پرداخت کنیم تا در زمان مقتضی بتوانیم امتیازات بیشتری به دست آوریم. این امر ممکن است قابل قبول باشد و افکار عمومی آن را بپذیرند اما چه تضمینی وجود دارد که ما باز شاهد نوعی عقب‌نشینی با هزینه‌های بسیار بیشتر برای مردم نباشیم. لذا در حال حاضر این تعارض دو دیدگاه در داخل کشور وجود دارد و هیچ‌کدام نمی‌توانند پاسخی متقن به افکار عمومی بدهند. در نتیجه این نوع نگاه و تفکرات موجب واگرایی در افکار عمومی نسبت به هر دو تفکر خواهد شد.

مطهرنیا می‌افزاید: تصمیم گیرنده نهایی در سیاست خارجی و داخلی رهبر انقلاب اسلامی است. همگی باید به آنچه رهبری بیان می‌کنند عمل کنند. به عبارت دیگر زمانی که رهبری اعلام می‌کنند نباید مذاکره انجام شود دولت نمی‌تواند چنین عملی را انجام دهد. پس زمانی که رهبری بیان می‌کنند مذاکره‌ای صورت نگیرد رئیس دولت و یا دستگاه دیپلماسی کشور قادر به انجام چنین عملی نیستند.

این فعال سیاسی در پایان با بیان اینکه مذاکره ضرورت اجتناب ‌ناپذیر در حوزه سیاست است، بیان می‌کند: ما همواره باید تلاش‌هایی برای انجام مذاکره داشته باشیم. اما من فکر می‌کنم آمریکایی‌ها با توجه به نوع موضع‌گیری عناصر تصمیم‌گیرنده در ایران با همین اظهارات آقای سلیمانی به هیچ وجه دولت را مسئول مذاکره نمی‌دانند. آمریکایی‌ها از دولت و رئیس ‌جمهوری عبور کرده‌اند و اگر مذاکره‌ای قرار باشد انجام دهند با فرادولت صورت می‌گیرد.

ایران و آمریکا؛ نزدیک به نقطه جوش

سیاست «تسلیم یا جنگ » به معنای بستن راه گفت‌و‌گو یا به تعبیر بهتر، مسدودکردن دیپلماسی است. به نظر می‌رسد دولت «دونالد ترامپ» رویکرد خود را در قبال ایران انتخاب کرده است.

جلال خوش چهره در سرمقاله‌ای در روزنامه ابتکار، نوشته است: یک سال پس از خروج آمریکا از برجام، تهران با پرهیز از واکنش‌های دفعی، کوشیده در زمینی بازی نکند که به قول «محمدجواد ظریف» گروه «B» طراح آن است. وزیر امورخارجه ایران در اظهارات رسانه‌ای در نیویورک، همتای آمریکایی خود، ولیعهد عربستان سعودی، حاکم امارات و نخست‏وزیر اسرائیل را که همگی نامشان با واژه «B» در زبان لاتین آغاز می‌شود، به همراه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ، طراحان سیاست ماجراجویانه‌ای می‌خواند که نه تنها تغییر نظام سیاسی؛ بلکه تمامیت ارضی ایران را هدف گرفته‌اند.

ظریف، هشیارانه و در واکنش به اصرار کاخ سفید در تشدید منازعه با تهران، تصریح کرده است:« ما با احتیاط رفتار می‌کنیم، اما به آن معنا نیست که اگر آمریکا قوانین بازی یا قوانین چگونگی برخورد با نیروهای ایرانی را در منطقه تغییر دهد، هیچ پاسخی نمی‏گیرد.» اظهارات ظریف خطاب به افکار عمومی آمریکا به وسیله تریبون‌های رسانه‌ای این کشور بود. این اظهارات به تعبیری تلاش‌های دولت ایران در اجرای دیپلماسی عمومی و تلاش برای حفظ دیپلماسی در برون‏رفت از وضعیت بحران در روابط دو کشور محسوب می‌شود.

به باور نه‏تنها مقام‌های ایرانی، بلکه بسیاری از ناظران، هم اکنون میان هیئت حاکمه ایالات متحده درباره چگونگی رفتار با ایران تفاوت دیدگاه وجود دارد. رئیس‏جمهوری، وزارت دفاع و سازمان‏های اطلاعاتی و دموکرات‌های آمریکا با نگاه به واقعیت‏های جاری در منطقه، جامعه جهانی و اوضاع داخلی این کشور، مخالف تشدید بحران تا نقطه جوش جنگ با ایران هستند. حتی در صورت بالاگرفتن منازعه، درگیری محدود را توصیه می‌کنند. اما گروه «B» خواستار درگیری در سطح گسترده هستند. اسرائیل، عربستان و امارات همواره با بزرگی سرزمین ایران دشمنی داشته‌اند. این دشمنی تنها به چهار دهه گذشته محدود نمی‌شود، بلکه پیش از آن نیز همواره چنین بوده‌اند. یکی از اهداف کلیدی تحمیل جنگ به ایران از سوی رژیم «صدام حسین» که با حمایت مالی و لجستیکی برخی دولت‌های عرب حوزه خلیج فارس انجام شد نیز همانا کوچک‏کردن سرزمین ایران بود.

اکنون به‌نظر می‌رسد لابی گروه «B» در رویکرد ترامپ نفوذ بیشتری یافته و این ترامپ است که در زمین آنان بازی می‌کند. در این صورت، مقاومت تنها چاره در برابر آن چیزی است که تمامیت ارضی و کیان نظام سیاسی ایران را تهدید می‌کند. سیاست دولت ترامپ، تسلیم کردن ایران در برابر خواست‌های یکجانبه‌ای است که بیش از هرچیز مطالبات متحدان منطقه‌ای او را تامین کند. بدیهی است مقاومت در برابر این خواست، افزایش فشارهایی است که از یک‌سو می‌خواهد اقتصاد را از نفس بیندازد و از سوی دیگر به ایجاد بی‌ثباتی در کشور بینجامد.

ظریف در سفر خود به نیویورک، تمایل تهران به دیپلماسی را نمایش داد. اگرچه هنوز همه درها بسته نیست. کشورهای گروه هفت در ماه میلادی آینده اجلاس خود را برگزار می‌کنند. مواضع قدرت‌های بزرگ اروپایی‌ـآسیایی در این‌باره تعیین‏کننده خواهد بود. علاوه براین، ایران همه امکانات خود را برای آنچه پیش‌روست، آماده کرده است.

هم رویارویی و هم مذاکره معنا ندارد

روزنامه آرمان نیز در یادداشتی به قلم جعفر گلابی روزنامه نگار، نوشته است: دیدگاه اول معتقد به تقابل با آمریکاست و اعتقاد دارد که جمهوری اسلامی توان رویارویی حداکثری با آمریکا در زمینه‌های مختلف را دارد و می‌تواند این کشور را به زانو درآورد و او را از منطقه اخراج کند. 

در مقابل دیدگاه دیگری هم هست که اعتقاد به تقابل خیر و شر دارد ولی از تعمیم آن به همه عرصه‌های زمانی و مکانی اجتناب می‌کند. در این دیدگاه که نسبی‌نگری محوریت دارد و خط‌کشی‌های قاطع و بدون انعطاف را واقع‌گرایانه نمی‌داند قائل به تقابل نرم وکم‌هزینه با قدرت‌های جهانی است. مدافعان این دیدگاه به خواست عمومی مردم برای داشتن یک زندگی عادی و امن احترام می‌گذارند و هزینه دادن کسانی که اهل مبارزه نیستند را جایز نمی‌شمرند. صاحبان این تفکر در صلح بیشتر از جنگ عدالت می‌بینند و آلام مردم را در مشی مسالمت‌جویانه حداقلی ارزیابی می‌کنند. فکر می‌کنند در جنگ آرمان‌گرایانه در مقابل حقی که ادا می‌شود حقوق بسیاری قربانی خواهد شد و مردم زجرهای بسیار می‌کشند. می‌شود از مناسبات موجود جهانی با همه نواقصشان سود جست و هزینه‌های اضافه نداد. می‌شود در کنار توجه به مردم خویش، به مظلومان جهان مدد رساند. می‌شود به واقعیت اشغالگری اسرائیل اذعان داشت و هرجا ممکن شد تضعیفش کرد.

در این هنگامه سخت که کار و سرنوشت کشوربه مناسبات جهانی گره خورده است و اغیار ضدایرانی تشریک مساعی کرده‌اند تا فشارهای خود را به حداکثر برسانند اصطکاک دو دیدگاه فوق ظاهرتر و ملموس‌تر شده است. حالا دیگر مردم بهتر و بیشتر می‌توانند تفاوت دو برداشت را دریابند و نتایج اعمال هر یک ازآنها را درک کنند. گرچه تا کنون بیشتر دیدگاه اول مجال عمل یافته است و دیدگاه دوم چندان فرصت اجرایی پیدا نکرده است و مقدمات مفصلی طلب می‌کند تا فکر مسالمت‌جو جاری و ساری شود، برخی از فرصت‌ها از دست رفته‌اند و امکان ترک بازی هم فراهم نیست.

به هر حال تشدید سطح تنش میان آمریکا و ایران می‌رود تا درستی و رجحان یکی بر دیگری را به اثبات برساند. طی ماه‌ها و سال‌های آینده هر اتفاقی بیفتد و هر رویداد مثبت یا منفی محقق شود نشان خواهد داد که کدام راه و برداشت در بردارنده منافع بلند مدت ملی است. پس از خروج ترامپ از برجام و عهدشکنی آشکار او حتی اصلاح‌طلبان هم راه مذاکره را منطقی ندانسته و نخواستند که در شرایطی نا برابر نمایندگان دو کشور پشت یک میز بنشینند و امکان حل عادلانه اختلافات مورد بررسی قرار گیرد. با این حال با تشدید فشارهای آمریکا به نظر می‌رسد گزینه‌های طرفین محدود‌تر می‌شود و شاید روزی فرا برسد که از یک انتخاب بزرگ اجتنابی نباشد. شاید پیش از این و خصوصا قبل از اقدامات تند کاخ سفید امکان باز شدن روزنه‌ای برای گفت‌وگو از موضع آبرومندانه و برابر وجود می‌داشت ولی در حال حاضر موضوع بشدت رو به حیثیتی شدن گذاشته است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۷
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
28
4
چهل ساله هرگونه مشکل و تحریم را متحمل شده ایم حال شما نباید با آمریکا مذاکره کنید
پاسخ ها
یک معلم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
مثلا که چی بشه؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
18
4
آقای ترامپ... .....

به مرگ خود راضی هستیم.
وحید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
23
7
با احترام به نظر نویسنده این مقاله
از نظر بنده نگاه سایت آفتاب و نگارنده این مقاله نگاهی ضعیف به کشورمان است و در حال آماده سازی افکار عمومی برای خبر مذاکره ایران و امریکا است.
اگر همچنان به دنبال مذاکره باشیم و تلاش و انرژی خود را برای این مسئله خرج کنیم همچنان کشوری ضعیف باقی می مانیم
به جای گشتن دنبال بهانه برای مذاکره با امریکا و تلاش برای دادن امتیازات بیشتر به این کشور یاغی باید متفکران کشور در کنار یکدیگر برای برون رفت از این مسئله تفکر و تلاش کنند.
ما کشوری مستعد هستیم و می توانیم برای برون رفت از این فشارها برای سال های آینده تلاش کنیم. هر چه کمتر وابسته باشیم تهدیدها کم اثرتر می شود.
در حال حاضر مشکل کمبود بودجه داریم که به راحتی اگر حاضر شویم از منافع شخصی خود بگذریم و قانون مالیات را اصلاح کنیم بسیاری از مسائل حل می شود. و می توان با قدرت در مقابل گروه a و b و c و ... باایستیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
نگاه قوی!!!!!! الان خیلی اوضاعمان خوبه ؟؟
نفست از جای گرم در میاد!!
ظاهرا اوضاعت خیلی خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه قراره به جای وزیر خارجه من و شما حرف بزنیم؟؟؟خدا عاقبتمون رو به خیر کنه!!!!!!!
امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
0
1
من نمیدانم چرا باید در کار متخصصین امر دخالت کنیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
ببخشید دقیقا منظورت کدوم متخصص است.واقعا به حرفی که میگی اعتقاد داری یا فقط شنیدی تکرار می کنی.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین